معنی فارسی restorator
B2شخصی که به ترمیم یا بازسازی اشیاء، به ویژه آثار هنری، اختصاص دارد.
A person who restores or repairs artworks or artifacts.
- NOUN
example
معنی(example):
او به عنوان یک ترمیمگر در بخش ترمیم هنر کار میکرد.
مثال:
He worked as a restorator in the art restoration department.
معنی(example):
یک ترمیمگر به دقت تابلو نقاشی آسیبدیده را تعمیر کرد.
مثال:
A restorator carefully fixed the damaged painting.
معنی فارسی کلمه restorator
:
شخصی که به ترمیم یا بازسازی اشیاء، به ویژه آثار هنری، اختصاص دارد.