معنی فارسی restoringmoment
B1لحظهای که در آن یک احساس یا وضعیت آسیبدیده به حالت بهتری برمیگردد.
A moment that brings restoration or healing to a situation or relationship.
- NOUN
example
معنی(example):
لحظه ترمیمی زمانی بود که او دوستش را بخشید.
مثال:
The restoring moment came when she forgave her friend.
معنی(example):
آن لحظه ترمیمی مسیر رابطه آنها را تغییر داد.
مثال:
That restoring moment changed the course of their relationship.
معنی فارسی کلمه restoringmoment
:
لحظهای که در آن یک احساس یا وضعیت آسیبدیده به حالت بهتری برمیگردد.