معنی فارسی rotatably

B1

به‌صورت قابل چرخش، به شیوه‌ای که امکان چرخش وجود داشته باشد.

In a manner that allows rotation or turning.

example
معنی(example):

میز می‌تواند به صورت چرخشی تنظیم شود تا فضا صرفه‌جویی کند.

مثال:

The table can be adjusted rotatably to save space.

معنی(example):

اقلام به صورت چرخشی بر روی قفسه ترتیب داده شده‌اند تا به راحتی قابل دسترسی باشند.

مثال:

Items are arranged rotatably on the shelf for easy access.

معنی فارسی کلمه rotatably

: معنی rotatably به فارسی

به‌صورت قابل چرخش، به شیوه‌ای که امکان چرخش وجود داشته باشد.