معنی فارسی ruinations
B1خرابیها، به معنای آثار تخریب و آسیب به چیزی.
The act or process of ruining; destruction.
- NOUN
example
معنی(example):
خرابههای این شهر یادآور آسیبهای گذشته هستند.
مثال:
The ruins of the city are a reminder of past ruinations.
معنی(example):
این هنرمند زیبایی را در خراب شدنهای زندگی به تصویر میکشد.
مثال:
The artist captures the beauty in life's ruinations.
معنی فارسی کلمه ruinations
:
خرابیها، به معنای آثار تخریب و آسیب به چیزی.