معنی فارسی ruinatious

B2

ویرانگر، چیزی که باعث ویرانی می‌شود یا به حالت ویرانی منجر می‌شود.

Causing or likely to cause ruin or disaster.

example
معنی(example):

ویرانه‌های قلعه باستانی ویران و ترسناک به نظر می‌رسیدند.

مثال:

The ruins of the ancient castle looked ruinous and haunting.

معنی(example):

فیلم تأثیر ویرانگری بر شهرت او گذاشت.

مثال:

The movie had a ruinous effect on his reputation.

معنی فارسی کلمه ruinatious

: معنی ruinatious به فارسی

ویرانگر، چیزی که باعث ویرانی می‌شود یا به حالت ویرانی منجر می‌شود.