معنی فارسی ruiner

B2

ویرانگر، کسی که چیز خوبی را خراب می‌کند.

A person or thing that ruins; a destroyer.

example
معنی(example):

به دلیل رفتار زشتش شناخته شده به عنوان ویرانگر مهمانی شد.

مثال:

She became known as the ruiner of the party after her rude behavior.

معنی(example):

هیچ‌کس نمی‌خواهد ویرانگر یک لحظه عالی باشد.

مثال:

No one wants to be the ruiner of a great moment.

معنی فارسی کلمه ruiner

: معنی ruiner به فارسی

ویرانگر، کسی که چیز خوبی را خراب می‌کند.