معنی فارسی ruinator

B1

ویران کننده، کسی که سبب ویرانی می‌شود.

One who ruins or destroys.

example
معنی(example):

شرور واقعاً ویرانبخش روستا بود.

مثال:

The villain was a true ruinator of the village.

معنی(example):

پس از اینکه اقداماتش منجر به ویرانی گسترده شد، او به عنوان یک ویرانبخش شناخته شد.

مثال:

He was labeled a ruinator after his actions caused widespread destruction.

معنی فارسی کلمه ruinator

: معنی ruinator به فارسی

ویران کننده، کسی که سبب ویرانی می‌شود.