معنی فارسی salivator
B1تحریککننده بزاق، ابزاری که به منظور افزایش تولید بزاق به کار میرود.
A device or substance that stimulates the production of saliva.
- NOUN
example
معنی(example):
تحریککننده بزاق دستگاهی است که تولید بزاق را تحریک میکند.
مثال:
The salivator is a device that stimulates saliva production.
معنی(example):
در برخی آزمایشهای علمی، ممکن است از یک تحریککننده بزاق برای مشاهده واکنشها استفاده شود.
مثال:
In some science experiments, a salivator may be used to observe reactions.
معنی فارسی کلمه salivator
:
تحریککننده بزاق، ابزاری که به منظور افزایش تولید بزاق به کار میرود.