معنی فارسی sealless

B1

بدون فوک، برای توصیف محیطی که در آن فوک‌ها وجود ندارند استفاده می‌شود.

Without seals; used to describe an environment where seals are absent.

example
معنی(example):

ساحل بدون فوک بود و هیچ فویی در دید نبود.

مثال:

The beach was sealless, with no seals in sight.

معنی(example):

در زمستان، این منطقه می‌تواند بدون فوک باشد به دلیل مهاجرت.

مثال:

In winter, the area can be sealless due to migration.

معنی فارسی کلمه sealless

: معنی sealless به فارسی

بدون فوک، برای توصیف محیطی که در آن فوک‌ها وجود ندارند استفاده می‌شود.