معنی فارسی seatless

B1

بدون صندلی، حالتی که در آن فرد نمی‌تواند بر روی صندلی بنشیند.

Without a seat; not having a place to sit.

example
معنی(example):

اتوبوس بدون صندلی مملو از مسافران بود.

مثال:

The seatless bus was crowded with passengers.

معنی(example):

او در طول سفر طولانی احساس بی‌صندلی می‌کرد.

مثال:

He felt seatless during the long journey.

معنی فارسی کلمه seatless

: معنی seatless به فارسی

بدون صندلی، حالتی که در آن فرد نمی‌تواند بر روی صندلی بنشیند.