معنی فارسی semicompacted

B1

نیمه‌فشرده، به حالتی اشاره دارد که به طور جزئی فشرده شده است.

Partially compacted, referring to a state that is somewhat compressed.

example
معنی(example):

خاک نیمه فشرده بود و کاشت را آسان‌تر می‌کرد اما برای ریشه‌ها هنوز به اندازه کافی شل بود.

مثال:

The soil was semicompacted, making it easier to plant but still loose enough for roots.

معنی(example):

طراحی نیمه فشرده سازه پایایی را بدون وزن زیاد تضمین کرد.

مثال:

The semicompacted design of the structure ensured stability without excessive weight.

معنی فارسی کلمه semicompacted

: معنی semicompacted به فارسی

نیمه‌فشرده، به حالتی اشاره دارد که به طور جزئی فشرده شده است.