معنی فارسی semiconservatively
B1به شکلی که محافظهکاری در آن رعایت شده، اما به طور کامل و شدید نیست.
In a manner that is somewhat cautious or conservative but not excessively so.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور نیمهمحافظهکارانه به این پروژه نزدیک شد تا خطرات را به حداقل برساند.
مثال:
He approached the project semiconservatively to minimize risks.
معنی(example):
سرمایهگذاری به طور نیمهمحافظهکارانه میتواند بازدهای پایدار ارائه دهد.
مثال:
Investing semiconservatively can provide stable returns.
معنی فارسی کلمه semiconservatively
:
به شکلی که محافظهکاری در آن رعایت شده، اما به طور کامل و شدید نیست.