معنی فارسی semiconsonant

B1

صامت‌هایی که ویژگی‌های صدادار نیز دارند و در تولید صدا بین این دو قرار می‌گیرند.

A sound that has characteristics of both a consonant and a vowel.

example
معنی(example):

در واج‌شناسی، نیم‌صامت مانند یک هیبرید بین یک واج و یک حرف صدادار است.

مثال:

In phonetics, a semiconsonant is like a hybrid between a vowel and a consonant.

معنی(example):

حرف 'y' در 'بله' به عنوان یک نیم‌صامت عمل می‌کند.

مثال:

The 'y' in 'yes' acts as a semiconsonant.

معنی فارسی کلمه semiconsonant

: معنی semiconsonant به فارسی

صامت‌هایی که ویژگی‌های صدادار نیز دارند و در تولید صدا بین این دو قرار می‌گیرند.