معنی فارسی semiconvergence
B1حالت یا فرآیند نزدیک شدن به یکدیگر به طور جزئی، به ویژه در زمینههای مختلف.
The process or state of partially converging, especially in various fields.
- NOUN
example
معنی(example):
نیمه همگرایی فناوریهای مختلف فرصتهای جدیدی ایجاد کرده است.
مثال:
The semiconvergence of different technologies has created new opportunities.
معنی(example):
در سالهای اخیر، شاهد یک نیمه همگرایی در روشهای ارتباطی بودهایم.
مثال:
In recent years, we have seen a semiconvergence in communication methods.
معنی فارسی کلمه semiconvergence
:
حالت یا فرآیند نزدیک شدن به یکدیگر به طور جزئی، به ویژه در زمینههای مختلف.