معنی فارسی semidemented
B2نیمهدیوانه، به حالتی اشاره دارد که فردی برخی نشانههای زوال عقل را نشان میدهد، اما هنوز تواناییهایی در کنترل رفتار خود دارد.
Partially insane or showing signs of dementia, but retaining some mental capacities.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مرد مسن در طول مکالمه به نظر میرسید که نیمهدیوانه است.
مثال:
The elderly man seemed semidemented during the conversation.
معنی(example):
وضعیت نیمهدیوانهاش باعث شد که نتواند چیزهای ساده را به خاطر بسپارد.
مثال:
His semidemented state made it hard for him to remember simple things.
معنی فارسی کلمه semidemented
:
نیمهدیوانه، به حالتی اشاره دارد که فردی برخی نشانههای زوال عقل را نشان میدهد، اما هنوز تواناییهایی در کنترل رفتار خود دارد.