معنی فارسی semistaminate
B2نیمدانهای، اشاره به گیاهانی که بهطور کامل تولیدمثل نمیکنند.
Referring to plants that possess some, but not all, characteristics of being staminated.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این گیاه به دلیل ساختار تولیدمثلی خود به عنوان نیمدانهای طبقهبندی میشود.
مثال:
The plant is classified as semistaminate due to its reproductive structure.
معنی(example):
گونههای نیمدانهای دارای سازگاریهای منحصر به فردی برای تولیدمثل هستند.
مثال:
Semistaminate species have unique adaptations for reproduction.
معنی فارسی کلمه semistaminate
:
نیمدانهای، اشاره به گیاهانی که بهطور کامل تولیدمثل نمیکنند.