معنی فارسی slaggier
B1به معنای بیشتر بیحالت و بیروح، وضعیتی که از حالت غیرمنظم و نامرتب برخوردار است.
More dull or drab than something else; lacking appeal.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
هر چه اتاق بیروحتر بود، کمتر دعوتکننده به نظر میرسید.
مثال:
The slaggier the room, the less inviting it felt.
معنی(example):
او متوجه شد که هنر بیحالت هیچ توجهی را جلب نمیکند.
مثال:
He noticed that the slaggier artwork didn't attract anyone's attention.
معنی فارسی کلمه slaggier
:
به معنای بیشتر بیحالت و بیروح، وضعیتی که از حالت غیرمنظم و نامرتب برخوردار است.