معنی فارسی sleyed
B1سلیید، به معنای سر خوردن یا پایین رفتن از روی سطحی شیبدار.
To slide down an inclined surface.
- VERB
example
معنی(example):
سرسره چوبی قدیمی از تپه سلید شد.
مثال:
The old wooden slide was sleyed down the hill.
معنی(example):
آنها چوبها را سلید کردند تا نرمتر شوند.
مثال:
They sleyed the logs to make them smoother.
معنی فارسی کلمه sleyed
:
سلیید، به معنای سر خوردن یا پایین رفتن از روی سطحی شیبدار.