معنی فارسی solating
B1جدا کردن، مقداری از یک فرایند مداوم که در آن چیزها ایزوله میشوند.
The act of isolating or separating something.
- VERB
example
معنی(example):
جدا کردن نمونهها نیاز به توجه دقیق دارد.
مثال:
Solating the specimens requires careful attention.
معنی(example):
فرایند جدا کردن برای حفظ کنترل در آزمایش حیاتی است.
مثال:
The process of solating is critical for maintaining control in the experiment.
معنی فارسی کلمه solating
:
جدا کردن، مقداری از یک فرایند مداوم که در آن چیزها ایزوله میشوند.