معنی فارسی splitten
B1تقسیم شده به دو یا چند بخش، معمولاً ناخواسته و به خاطر یک نیروی خارجی.
Divided into two or more parts, typically due to an external force.
- VERB
example
معنی(example):
در طوفان، درخت به دو نیم تقسیم شد.
مثال:
The tree splitten in half during the storm.
معنی(example):
ما کابینی را دیدیم که توسط سیل تقسیم شده بود.
مثال:
We saw a cabin that was splitten by the flood.
معنی فارسی کلمه splitten
:
تقسیم شده به دو یا چند بخش، معمولاً ناخواسته و به خاطر یک نیروی خارجی.