معنی فارسی staree

B1

کسی که مورد نگاه و دقت دیگران قرار می‌گیرد، معمولاً به دلیل جذابیت یا مورد توجه بودن.

A person who is being stared at, often due to their attractiveness or attention-grabbing nature.

example
معنی(example):

ستاره‌ای به سوال غیرمنتظره با سردرگمی نگاه کرد.

مثال:

The staree looked confused at the unexpected question.

معنی(example):

به عنوان یک ستاره، او فشار نگاه همه را احساس کرد.

مثال:

As a staree, he felt the pressure of everyone's gaze.

معنی فارسی کلمه staree

: معنی staree به فارسی

کسی که مورد نگاه و دقت دیگران قرار می‌گیرد، معمولاً به دلیل جذابیت یا مورد توجه بودن.