معنی فارسی subcontrol

B1

زیر کنترل به فرایند نظارت و هدایت بر روی بخش‌های کوچکتر در داخل یک سیستم بزرگتر اشاره دارد.

A method of managing smaller components within a larger system.

example
معنی(example):

شرکت سیستمی برای زیر کنترلی واحدهای مختلف خود پیاده‌سازی کرد.

مثال:

The company implemented a system for subcontrol of its various departments.

معنی(example):

او بر روی زیر کنترلی تمرکز کرد تا فرآیند مدیریت کلی را بهبود بخشد.

مثال:

He focused on subcontrol to enhance the overall management process.

معنی فارسی کلمه subcontrol

: معنی subcontrol به فارسی

زیر کنترل به فرایند نظارت و هدایت بر روی بخش‌های کوچکتر در داخل یک سیستم بزرگتر اشاره دارد.