معنی فارسی subglobular

B1

اشیاء یا ذراتی که دارای شکل زیرگلوبولی هستند و به طور معمول به صورت گرد یا کروی به نظر می‌رسند.

Having a shape that is somewhat like a small globe, but not perfectly round.

example
معنی(example):

سنگ‌های زیرگلوبولار در طول ساحل رودخانه پراکنده شده بودند.

مثال:

The subglobular stones were scattered along the riverbank.

معنی(example):

در آزمایشگاه، قطرات زیرگلوبولار تحت میکروسکوپ مشاهده شدند.

مثال:

In the lab, subglobular droplets were observed under the microscope.

معنی فارسی کلمه subglobular

: معنی subglobular به فارسی

اشیاء یا ذراتی که دارای شکل زیرگلوبولی هستند و به طور معمول به صورت گرد یا کروی به نظر می‌رسند.