معنی فارسی subimpressed

B1

فرورفتگی به معنای ایجاد نشانه یا تصویری بر روی یک سطح از طریق فشار دادن.

To leave a mark or design on a surface by pressing into it.

example
معنی(example):

تمبر طرح زیبایی را بر روی پاکت نامه فرورفته کرد.

مثال:

The stamp subimpressed a beautiful design on the envelope.

معنی(example):

هنرمند امضای خود را بر روی اثر فرورفته کرد.

مثال:

The artist subimpressed their signature onto the work.

معنی فارسی کلمه subimpressed

: معنی subimpressed به فارسی

فرورفتگی به معنای ایجاد نشانه یا تصویری بر روی یک سطح از طریق فشار دادن.