معنی فارسی subimposed

B1

هم‌پوشاندن به معنای قرار دادن یک چیز روی چیز دیگر به طوری که هر دو قابل مشاهده باشند.

To place one image or element over another, allowing both to be visible.

example
معنی(example):

هنرمند تصاویر مختلفی را به‌صورت هم‌پوشانی قرار داد تا یک کولاژ منحصر به فرد بسازد.

مثال:

The artist subimposed different images to create a unique collage.

معنی(example):

در طراحی گرافیک، المان‌ها می‌توانند به‌صورت هم‌پوشانی قرار بگیرند تا تأثیر بصری بهتری داشته باشند.

مثال:

In the graphic design, elements can be subimposed for better visual impact.

معنی فارسی کلمه subimposed

: معنی subimposed به فارسی

هم‌پوشاندن به معنای قرار دادن یک چیز روی چیز دیگر به طوری که هر دو قابل مشاهده باشند.