معنی فارسی subjunct
B1قالبی در زبان که برای بیان آرزو، فرضیات یا شرایط غیرواقعی به کار میرود.
A grammatical mood used to express hypothetical or non-actual situations.
- noun
noun
معنی(noun):
(grammar) An adverb that expresses a condition
example
معنی(example):
قالب شرطی برای بیان فرضیات استفاده میشود.
مثال:
The subjunct form is used to express hypotheticals.
معنی(example):
در زبان انگلیسی، حالت شرطی جملاتی که آرزوها را بیان میکنند، تغییر میدهد.
مثال:
In English, the subjunct mood alters sentences that express wishes.
معنی فارسی کلمه subjunct
:
قالبی در زبان که برای بیان آرزو، فرضیات یا شرایط غیرواقعی به کار میرود.