معنی فارسی sublinguae
C2زیرزبانها، اشکالی از زبانها یا گویشهایی که در زیر یک زبان غالب وجود دارند.
Languages or dialects that exist alongside and are influenced by a dominant language.
- NOUN
example
معنی(example):
زبانشناس به مطالعه زبانهای متفاوت زیرزبان در فرهنگهای مختلف پرداخت.
مثال:
The linguist studied various sublinguae across different cultures.
معنی(example):
درک زیرزبانها میتواند الگوهای پنهان در استفاده از زبان را آشکار کند.
مثال:
Understanding sublinguae can reveal hidden patterns in language use.
معنی فارسی کلمه sublinguae
:
زیرزبانها، اشکالی از زبانها یا گویشهایی که در زیر یک زبان غالب وجود دارند.