معنی فارسی sunsquall

B1

دگرگونی ناگهانی و شدید در وضعیت آب و هوایی که ناشی از تأثیرات خورشیدی باشد.

A sudden, intense disturbance in weather usually associated with solar activity.

example
معنی(example):

طوفان خورشیدی ناگهانی، ماهی‌گیران محلی را شگفت‌زده کرد.

مثال:

The sudden sunsquall surprised local fishermen.

معنی(example):

یک طوفان خورشیدی می‌تواند باعث تغییرات سریع در شرایط آب و هوایی شود.

مثال:

A sunsquall can cause rapid changes in weather conditions.

معنی فارسی کلمه sunsquall

: معنی sunsquall به فارسی

دگرگونی ناگهانی و شدید در وضعیت آب و هوایی که ناشی از تأثیرات خورشیدی باشد.