معنی فارسی sunspottery
B1شکل و نوع نقاط خورشیدی که بر سطح خورشید مشاهده میشوند.
The characteristic or pattern of sunspots appearing on the sun.
- NOUN
example
معنی(example):
نقاط خورشیدی مشاهده شده در این ماه بیسابقه بود.
مثال:
The sunspottery observed this month was unprecedented.
معنی(example):
دانشمندان به مطالعه نقاط خورشیدی میپردازند تا پدیدههای خورشیدی را درک کنند.
مثال:
Scientists study sunspottery to understand solar phenomena.
معنی فارسی کلمه sunspottery
:
شکل و نوع نقاط خورشیدی که بر سطح خورشید مشاهده میشوند.