معنی فارسی sunspotty

B1

دارای نقاط خورشیدی یا شامل نقاطی که در سطح خورشید وجود دارند.

Characterized by the presence of sunspots.

example
معنی(example):

طبیعت نقطه‌دار خورشید جالب است.

مثال:

The sunspotty nature of the sun’s surface is fascinating.

معنی(example):

خورشید با نقاط خورشیدی می‌تواند نشان‌دهنده یک دوره فعال خورشیدی باشد.

مثال:

A sunspotty sun can indicate an active solar cycle.

معنی فارسی کلمه sunspotty

: معنی sunspotty به فارسی

دارای نقاط خورشیدی یا شامل نقاطی که در سطح خورشید وجود دارند.