معنی فارسی superordain

B1

عملی که در آن شخصی حمایت یا تأسیس مقام بالاتری برای دیگری تعیین می‌کند.

To ordain or appoint to a higher authority or office.

example
معنی(example):

اسقف تصمیم گرفت تا کشیش‌های جدید را فوق‌انتخاب کند.

مثال:

The bishop decided to superordain the new priests.

معنی(example):

در برخی سنت‌ها، رهبران ممکن است اعضای جدید را به جامعه فوق‌انتخاب کنند.

مثال:

In certain traditions, leaders might superordain new members into the community.

معنی فارسی کلمه superordain

: معنی superordain به فارسی

عملی که در آن شخصی حمایت یا تأسیس مقام بالاتری برای دیگری تعیین می‌کند.