معنی فارسی supersufficiency

B1

کفایت و فراوانی بیش از حد، در زمینه منابع یا اطلاعات.

An abundance or excess of sufficiency; more than enough

example
معنی(example):

تحقیق داده‌های کافی و فراوانی را برای مطالعه فراهم کرد.

مثال:

The research provided supersufficiency in data for the study.

معنی(example):

فراوانی منابع او پروژه را آسان‌تر کرد.

مثال:

His supersufficiency in resources made the project easier.

معنی فارسی کلمه supersufficiency

: معنی supersufficiency به فارسی

کفایت و فراوانی بیش از حد، در زمینه منابع یا اطلاعات.