معنی فارسی supportless
B1بدون حمایت، زمانی که فرد از یاری و پشتیبانی دیگران محروم است.
Having no support or assistance from others.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او بعد از رفتن دوستانش احساس بدون حمایت میکرد.
مثال:
He felt supportless after his friends moved away.
معنی(example):
بدون حمایت بودن میتواند به احساس تنهایی منجر شود.
مثال:
Being supportless can lead to feelings of loneliness.
معنی فارسی کلمه supportless
:
بدون حمایت، زمانی که فرد از یاری و پشتیبانی دیگران محروم است.