معنی فارسی survise

B1

تاب آوردن، زنده ماندن در شرایط سخت.

To endure or persist through difficult or challenging situations.

example
معنی(example):

با هم در کنار هم در زمان‌های دشوار تاب آوردن مهم است.

مثال:

It’s important to survice difficult times together.

معنی(example):

جامعه برای تاب آوردن در برابر آسیب‌های طوفان به طور مشترک کار کرد.

مثال:

The community worked together to survise the storm damage.

معنی فارسی کلمه survise

: معنی survise به فارسی

تاب آوردن، زنده ماندن در شرایط سخت.