معنی فارسی survivance

B1

بقا، بقای موجودات یا افراد در شرایط دشوار، به ویژه در برابر خطرات.

The state of continuing to exist, especially in difficult circumstances.

example
معنی(example):

بقا او در شرایط سخت به همه الهام بخشید.

مثال:

Her survivance in the harsh conditions inspired everyone.

معنی(example):

وجود این گونه بستگی به سازگاری آنها دارد.

مثال:

The survivance of the species depends on their adaptation.

معنی فارسی کلمه survivance

: معنی survivance به فارسی

بقا، بقای موجودات یا افراد در شرایط دشوار، به ویژه در برابر خطرات.