معنی فارسی survivancy
B1حالت یا ویژگی بقا یا زنده ماندن، به ویژه در شرایط دشوار.
The condition or quality of being a survivor.
- NOUN
example
معنی(example):
بقایابی به موضوعی مهم در تحقیقات تبدیل شده است.
مثال:
Survivancy has become a topic of significant research.
معنی(example):
بقایابی تمدنهای باستانی غالباً مورد مطالعه قرار میگیرد.
مثال:
The survivancy of ancient civilizations is often studied.
معنی فارسی کلمه survivancy
:
حالت یا ویژگی بقا یا زنده ماندن، به ویژه در شرایط دشوار.