معنی فارسی swacken

B1

تعمیر و حفظ چیزی به‌جای تعویض کامل آن.

To repair or maintain something rather than replacing it completely.

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند که نرده قدیمی را تعمیر کنند به جای اینکه آن را عوض کنند.

مثال:

They decided to swacken the old fence instead of replacing it.

معنی(example):

تعمیر یک روش عملی برای حفظ ساختارهای چوبی است.

مثال:

Swacken is a practical way to preserve wood structures.

معنی فارسی کلمه swacken

: معنی swacken به فارسی

تعمیر و حفظ چیزی به‌جای تعویض کامل آن.