معنی فارسی swingtree
B1درختی که به خاطر شاخههایش برای نصب تاب مناسب است.
A tree suitable for hanging swings due to its branches.
- NOUN
example
معنی(example):
درخت سوینگتری در پارک برای بازی بچهها عالی است.
مثال:
The swingtree in the park is perfect for children to play.
معنی(example):
ما درخت سوینگتری پیدا کردیم که شاخههای زیادی برای آویزان کردن تاب داشت.
مثال:
We found a swingtree with plenty of branches to hang swings on.
معنی فارسی کلمه swingtree
:
درختی که به خاطر شاخههایش برای نصب تاب مناسب است.