معنی فارسی swom

B1

خوشمزه، به‌ویژه در اشاره به طعم یا جذابیت چیزها.

Delicious, especially referring to the taste or appeal of food or experiences.

example
معنی(example):

غذای رستوران به‌طور کامل خوشمزه بود.

مثال:

The food at the restaurant was perfectly swom.

معنی(example):

لبخندش خوشمزه و دعوت‌کننده بود.

مثال:

Her smile was swom and inviting.

معنی فارسی کلمه swom

: معنی swom به فارسی

خوشمزه، به‌ویژه در اشاره به طعم یا جذابیت چیزها.