معنی فارسی swouns
B1حالت بیهوشی، اشاره به تجربه یا وقوع بیهوش شدن.
Instances of fainting or losing consciousness.
- NOUN
example
معنی(example):
او در زندگیاش بارها بیهوش شده است.
مثال:
He has experienced swouns multiple times in his life.
معنی(example):
داستان از بیهوش شدنهایی سخن میگفت که در طول جشنواره بر بسیاری سایه افکنده بود.
مثال:
The tale spoke of swouns that befell many during the festival.
معنی فارسی کلمه swouns
:
حالت بیهوشی، اشاره به تجربه یا وقوع بیهوش شدن.