معنی فارسی tachygraphically
B2به شیوهای از نگارش سریع که در آن حروف به سرعت نوشته میشوند.
In a manner relating to tachygraphy, a method of rapid writing.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور تکی گرافی نوشت تا با گفتار سریع همراهی کند.
مثال:
He wrote tachygraphically to keep up with the fast speech.
معنی(example):
یادداشتها به طور تکی گرافی در طول سخنرانی گرفته شد.
مثال:
The notes were taken tachygraphically during the lecture.
معنی فارسی کلمه tachygraphically
:
به شیوهای از نگارش سریع که در آن حروف به سرعت نوشته میشوند.