معنی فارسی take it out of
A2از جایی چیزی را بیرون آوردن یا جدا کردن آن از چیزی دیگر.
To remove something from a particular place.
- verb
verb
معنی(verb):
To enervate or make tired.
مثال:
This job has really taken it out of me.
معنی(verb):
To exact payment from; to punish.
مثال:
They'll take it out of me one way or another.
example
معنی(example):
قبل از استفاده، باید آن را از جعبه بیرون بیاورم.
مثال:
I need to take it out of the box before using it.
معنی(example):
او تصمیم گرفت که آن را از کیفش بیرون بیاورد تا به ما نشان دهد.
مثال:
He decided to take it out of his bag to show us.
معنی فارسی کلمه take it out of
:
از جایی چیزی را بیرون آوردن یا جدا کردن آن از چیزی دیگر.
