معنی فارسی take leave to do something
B2به معنای درخواست یا گرفتن اجازه برای انجام کاری.
To formally request permission to do something.
- IDIOM
example
معنی(example):
من برای رفتن به تعطیلات هفته آینده مرخصی میگیرم.
مثال:
I will take leave to go on vacation next week.
معنی(example):
او برای شرکت در عروسی خواهرش مرخصی گرفت.
مثال:
She took leave to attend her sister's wedding.
معنی فارسی کلمه take leave to do something
:
به معنای درخواست یا گرفتن اجازه برای انجام کاری.