معنی فارسی take someone out of themselves
B1از خود خارج شدن، به حالتی اشاره دارد که فرد به طور موقت از واقعیت یا تجربیات خود جدا میشود و در یک احساس یا تجربه عمیقتر غرق میشود.
To reach a state of intense emotion or distraction, causing one to forget their surroundings or self.
- IDIOM
example
معنی(example):
موسیقی آنقدر جذاب بود که من را از خودم خارج کرد.
مثال:
The music was so captivating that it took me out of myself.
معنی(example):
در طول فیلم، من با تصاویری شگفتانگیز از خودم خارج شدم.
مثال:
During the movie, I was taken out of myself by the incredible visuals.
معنی فارسی کلمه take someone out of themselves
:
از خود خارج شدن، به حالتی اشاره دارد که فرد به طور موقت از واقعیت یا تجربیات خود جدا میشود و در یک احساس یا تجربه عمیقتر غرق میشود.