معنی فارسی take the place of

B1

جایگزین شدن یا قرار گرفتن به جای شخص یا چیزی دیگر.

To replace someone or something in a role, position, or job.

example
معنی(example):

جان جای سارا را در جلسه خواهد گرفت.

مثال:

John will take the place of Sarah in the meeting.

معنی(example):

من به کسی نیاز دارم که جای دستیار من را بگیرد.

مثال:

I need someone to take the place of my assistant.

معنی فارسی کلمه take the place of

: معنی take the place of به فارسی

جایگزین شدن یا قرار گرفتن به جای شخص یا چیزی دیگر.