معنی فارسی tattering

B1

عمل پاره کردن یا فرسودن چیزی؛ معمولا به اشیاء با ارزش اشاره دارد.

The act of becoming ragged or worn; often used in relation to objects that have been used extensively.

example
معنی(example):

پاره شدن پرچم قدیمی نشانی از تاریخ آن بود.

مثال:

The tattering of the old flag was a sign of its history.

معنی(example):

پاره شدن کتاب خواندن آن را دشوار کرده بود.

مثال:

The tattering of the book made it hard to read.

معنی فارسی کلمه tattering

: معنی tattering به فارسی

عمل پاره کردن یا فرسودن چیزی؛ معمولا به اشیاء با ارزش اشاره دارد.