معنی فارسی tatterwag
B1تاتروگ، به معنای لباسهای پاره و کهنه، به خصوص مواردی که حالتی آشفته و نامرتب دارند.
Ragged or torn clothing, often in a disheveled state.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
لباسهای کودک تاتروگ بودند، پر از سوراخ.
مثال:
The child's clothes were tatterwag, full of holes.
معنی(example):
بعد از ماجراجویی در فضای باز، او کمی تاتروگ به نظر میرسید.
مثال:
He looked a bit tatterwag after the outdoor adventure.
معنی فارسی کلمه tatterwag
:
تاتروگ، به معنای لباسهای پاره و کهنه، به خصوص مواردی که حالتی آشفته و نامرتب دارند.