معنی فارسی thinginess
B1شکلدادگی به ویژگیهای فیزیکی یا ظاهری اشیاء اشاره میکند.
The physical or visual characteristics of objects.
- NOUN
example
معنی(example):
شکلدادگی مجسمه بازدیدکنندگان را شگفتزده کرد.
مثال:
The thinginess of the sculpture amazed the visitors.
معنی(example):
او به شکلدادگی اشکال هنری مختلف توجه داشت.
مثال:
He appreciated the thinginess of various art forms.
معنی فارسی کلمه thinginess
:
شکلدادگی به ویژگیهای فیزیکی یا ظاهری اشیاء اشاره میکند.