معنی فارسی throngful

B2

مرتبط با تجمع و انبوهی از مردم، نشان‌دهنده‌ی تقاضا یا عمل مشابه.

Pertaining to a large crowd; indicating a mass assembly.

example
معنی(example):

جمعیت کثیر در میدان پر شد و خواستار تغییر بودند.

مثال:

The throngful masses filled the square, demanding change.

معنی(example):

عملکرد او در طول اعتراض به عنوان تجمع‌کننده شمرده شد.

مثال:

His actions were seen as throngful during the protest.

معنی فارسی کلمه throngful

: معنی throngful به فارسی

مرتبط با تجمع و انبوهی از مردم، نشان‌دهنده‌ی تقاضا یا عمل مشابه.