معنی فارسی throw one's hand in
B1تسلیم شدن و ادامه ندادن تلاش برای رسیدن به هدف.
To give up trying or to stop making an effort.
- IDIOM
example
معنی(example):
پس از تلاش برای ساعتها، او تصمیم گرفت دست از کار بکشد و تسلیم شود.
مثال:
After trying for hours, she decided to throw her hand in and give up.
معنی(example):
او هرگز تسلیم نمیشود، چه قدر هم که اوضاع سخت شود.
مثال:
He never throws his hand in, no matter how tough things get.
معنی فارسی کلمه throw one's hand in
:تسلیم شدن و ادامه ندادن تلاش برای رسیدن به هدف.